واکنش اولیه مردم به تصفیه خانههای فاضلاب ممکن است این باشد که بوی تندی دارند. در واقع، در طول فرآیند تصفیه فاضلاب، چه در گریل، مخزن ته نشینی، مخزن بیوشیمیایی یا اتاق آبگیری لجن، بوی نامطبوعی ظاهر میشود که باعث اخم مردم میشود - این بو حاوی سولفید هیدروژن (بوی تخم مرغ گندیده)، آمونیاک (بوی تند ماهی) و ترکیبات آلی فرار مختلف است که نه تنها بر زندگی ساکنان اطراف تأثیر میگذارد، بلکه برای سلامتی کارگران کارخانه نیز خوب نیست. بنابراین، طراحی تصفیه بو قطعاً یک "پروژه کلیدی نامرئی" در ساخت تصفیه خانههای فاضلاب است. امروز، من با شما به زبان ساده در مورد چگونگی انجام این کار صحبت خواهم کرد.
اولاً، باید روشن شود که تصفیه بو یک رویکرد "یک اندازه برای همه" نیست و نمیتوان به سادگی یک مجموعه از تجهیزات را بدون در نظر گرفتن وضعیت نصب کرد. اولین قدم باید "درک وضعیت" باشد، یعنی بررسی و آزمایش غلظت منابع آلودگی بو. این مانند یک پزشک است که قبل از معاینه، "سوالاتی میپرسد"، میداند بیماری کجاست و چقدر جدی است، تا داروی مناسب را تجویز کند.
چگونه به طور خاص تحقیق کنیم؟ شما باید فرآیند تصفیه کارخانه فاضلاب را برای یک دایره دنبال کنید. به عنوان مثال، در گریل جلو، به محض ورود فاضلاب، مواد آلی داخل شروع به تجزیه میکنند و بو ابتدا خارج میشود. سپس مخزن ته نشینی وجود دارد که در آن ناخالصیهای حمل شده توسط شن و ماسه تخمیر میشوند و ممکن است بو نیز وجود داشته باشد. یک استخر بیوشیمیایی مکانی است که میکروارگانیسمها آلایندهها را تجزیه میکنند. هنگامی که میکروارگانیسمها کار میکنند، گازهای زیادی تولید میکنند و غلظت بوها اغلب در اینجا بالاترین است. همچنین یک اتاق آبگیری لجن وجود دارد که در آن مقدار زیادی بو در طول فرآیند فشرده سازی لجن آزاد میشود و از آنجایی که فضا نسبتاً محصور است، بو بیشتر جمع میشود.
پس از بررسی منبع آلودگی، گام بعدی اندازهگیری میزان بویایی است. ما نمیتوانیم فقط به بینی خود برای بو کردن تکیه کنیم، باید از تجهیزات حرفهای برای اندازهگیری غلظت آلایندههای اصلی مانند سولفید هیدروژن و آمونیاک و همچنین "غلظت بدون بعد" بوها (به زبان ساده، درجه بو) استفاده کنیم. به عنوان مثال، غلظت سولفید هیدروژن در گریل ممکن است 5-10 میلیگرم بر متر مکعب باشد، در حالی که در مخزن بیوشیمیایی ممکن است 20-50 میلیگرم بر متر مکعب باشد، با تفاوتهای قابل توجهی در دادهها در مناطق مختلف. تنها با به دست آوردن این دادهها میتوانیم مبنایی برای انتخاب تجهیزات و برنامهریزی در آینده داشته باشیم. در غیر این صورت، طراحی از هوا یا منجر به ناکافی بودن اثربخشی پردازش میشود یا پول هدر میرود.
پس از درک وضعیت، گام اصلی طراحی سیستم جمعآوری بو است. بسیاری از مردم فکر میکنند که "پردازش" مهمترین چیز است، اما در واقع، اگر "جمعآوری" به خوبی انجام نشود، حتی قدرتمندترین تجهیزات در آینده بیفایده خواهند بود - تجهیزات در اینجا سخت کار میکنند تا آن را پردازش کنند، در حالی که بوی نامطبوع از شکافها بیرون میآید، که معادل کار بیفایده است.
کلید جمعآوری یک سیستم "پوشاندن" و "بردن آن" است. چگونه "پوشش دهیم"؟ روش جمعآوری باید بر اساس شکل و شرایط کاری ساختارهای مختلف انتخاب شود. به عنوان مثال، مکانهایی با تجهیزات ثابت مانند گریل و اتاقهای کم آبی برای استفاده از "پوششهای نیمه محصور" مناسب هستند، مانند قرار دادن یک "کلاه" شفاف روی تجهیزات برای به دام انداختن بوها در فضاهای کوچک. برای سازههای بزرگ و باز مانند مخازن بیوشیمیایی، باید با یک "درپوش مهر و موم شده" پوشانده شوند، مانند یک صفحه پوشش فایبرگلاس یا یک برزنت انعطافپذیر. مهم است که یک دهانه بازرسی روی صفحه پوشش بگذارید، در غیر این صورت نگهداری از تجهیزات در آینده دشوار خواهد بود.
«استخراج» به مجاری تهویه و فنها متکی است. طراحی خط لوله الزامات خاص خود را دارد و نمیتوان آن را به سادگی با کشیدن یک لوله انجام داد. اولاً، قطر لوله باید بر اساس میزان انتشار بو در هر منطقه به دقت محاسبه و تعیین شود. اگر قطر خیلی کم باشد، باعث سرعت باد زیاد، سایش آسان خط لوله و سر و صدا میشود. اگر قطر لوله خیلی زیاد باشد، مواد هدر میرود و اگر سرعت باد خیلی کم باشد، بو ممکن است همچنان در خط لوله جمع شده و متراکم شود. ثانیاً، خط لوله باید شیب داشته باشد، معمولاً شیب 1٪ -3٪، برای جلوگیری از تراکم بخار آب در بو به آب، که میتواند در لوله جمع شود و جاده را مسدود کند و همچنین خط لوله را از بین ببرد. علاوه بر این، حجم هوای فن نیز باید مطابقت داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که یک "فشار منفی" در هر فضای محصور وجود دارد - به زبان ساده، فشار هوای داخل کمتر از بیرون است، به طوری که هوای تازه از بیرون وارد نمیشود و بوی داخل خارج نمیشود، بلکه فقط توسط فن برای تصفیه تجهیزات استخراج میشود.
پس از جمعآوری بو، زمان آن رسیده است که وارد "مرحله پردازش" شوید، که کلید تعیین اینکه آیا بو را میتوان حذف کرد یا خیر. در حال حاضر فناوریهای درمانی مختلفی در بازار وجود دارد و هیچ بهترین مطلق وجود ندارد. فقط باید "مناسبترین" را بر اساس غلظت بوی اندازهگیری شده قبلی، نوع آلاینده و همچنین بودجه و اندازه اشغال زمین کارخانه انتخاب کرد. بیایید چند مورد از پرکاربردترینها را انتخاب کنیم تا با آنها گپ بزنیم.
اولین مورد روش بیوفیلتر است که در حال حاضر یکی از پرکاربردترین فناوریها در تصفیه خانههای فاضلاب است که مزایای آن "سازگار با محیط زیست و مقرون به صرفه" است. اصل آن بسیار جالب است، که این است که اجازه دهید بو از یک استخر پر از پرکنندهها (مانند پوست درخت، سنگ آتشفشانی، خاک پیت) عبور کند. پرکنندهها به میکروارگانیسمهای زیادی متصل هستند که در "خوردن بو" تخصص دارند - این میکروارگانیسمها آلایندههایی مانند سولفید هیدروژن و آمونیاک را به عنوان "غذا" در نظر میگیرند و پس از هضم، به آب، دی اکسید کربن و نیتروژن بیضرر تبدیل میشوند.
هنگام طراحی یک فیلتر بیولوژیکی، چندین نکته وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. اولاً، انتخاب پرکنندهها بسیار مهم است. توصیه نمیشود که به سادگی از تودههای خاک استفاده کنید، بلکه باید موادی با تخلخل بالا و نگهداری خوب آب انتخاب کنید، مانند پوست درخت مخلوط با سنگ آتشفشانی. تخلخل بالا برای عبور روان بوها ضروری است، در حالی که نگهداری خوب آب برای بقای میکروارگانیسمها (که به محیط مرطوب نیاز دارند) ضروری است. بعدی ارتفاع فیلتر است که معمولاً 1.5-2 متر کافی است. اگر خیلی زیاد باشد، مقاومت زیاد خواهد بود و فن باید برق بیشتری مصرف کند. اگر خیلی کم باشد، اثر پردازش کافی نخواهد بود. همچنین، قبل از ورود به فیلتر، بو باید "پیش تصفیه" شود - خنک شود، مرطوب شود و اگر گرد و غبار در بو وجود دارد، باید حذف شود. زیرا میکروارگانیسمها از دمای بالا میترسند (آنها نمیتوانند بالای 40 درجه سانتیگراد زنده بمانند) و خشکی، گرد و غبار بیش از حد میتواند منافذ پرکننده را مسدود کند.
روش دوم جذب شیمیایی است که برای موقعیتهایی که غلظت بو نسبتاً بالا و ترکیب آلاینده پیچیده است، مانند بوی با غلظت بالا که از یک استخر بیوشیمیایی خارج میشود، مناسب است. اصل این است که اجازه دهید بو و مواد شیمیایی (مانند هیدروکسید سدیم و محلول هیپوکلریت سدیم) به طور کامل در برج جذب تماس پیدا کنند و عوامل و مواد بو واکنشهای شیمیایی انجام میدهند و آنها را به مواد بیضرر تبدیل میکنند.
تمرکز طراحی این روش بر "قرار گرفتن در معرض کافی" است. برجهای جذب عموماً به عنوان "برجهای بستهبندی" انتخاب میشوند که با مواد بستهبندی پلاستیکی پر شدهاند. مواد شیمیایی از بالای برج پاشیده میشوند و بو از پایین برج بالا میرود، به طوری که گاز-مایع میتواند به طور کامل روی سطح مواد بستهبندی مخلوط شود. غلظت و دوز دارو باید به دقت محاسبه شود. به عنوان مثال، هنگام تصفیه سولفید هیدروژن با محلول هیدروکسید سدیم، غلظت 5٪ -10٪ به طور کلی کافی است. اگر غلظت خیلی زیاد باشد، اتلاف خواهد بود و اگر خیلی کم باشد، به طور کامل درمان نمیشود. علاوه بر این، یک "ضد مه" باید در پشت برج جذب اضافه شود تا از تخلیه قطرات شیمیایی همراه با گاز تصفیه شده جلوگیری شود و باعث آلودگی ثانویه شود.
روش سوم جذب کربن فعال است که برای تصفیه ترکیبات آلی فرار با غلظت کم و دشوار تجزیه مناسب است. معمولاً به عنوان یک "درمان عمیق" استفاده میشود - به عنوان مثال، پس از تصفیه با یک فیلتر بیولوژیکی، اگر هنوز کمی بوی باقی مانده باشد، میتوان آن را با کربن فعال جذب کرد تا استانداردهای انتشار را برآورده کند. اصل ساده است. کربن فعال دارای منافذ کوچک زیادی در سطح خود است که مانند یک "اسفنج" عمل میکنند تا مولکولهای بو را جذب کنند.
هنگام طراحی یک برج جذب کربن فعال، باید به چرخه تعویض کربن فعال توجه شود. منتظر نمانید تا کربن فعال "کاملاً جذب شود" قبل از تعویض آن، در غیر این صورت بیاثر خواهد بود. به طور کلی، بر اساس غلظت بو و میزان تصفیه، تخمین زده میشود که هر 3-6 ماه یکبار تعویض شود. علاوه بر این، کربن فعال از آب میترسد، بنابراین بو باید قبل از ورود به برج جذب آب زدایی شود، در غیر این صورت بخار آب سوراخهای کوچک کربن فعال را مسدود میکند و بر اثر جذب تأثیر میگذارد.
در نهایت، یک نکته دیگر وجود دارد که به راحتی نادیده گرفته میشود: طراحی لوله اگزوز. گاز فرآوری شده باید از طریق یک لوله اگزوز تخلیه شود که نمیتواند خیلی کوتاه باشد، در غیر این صورت گاز فرآوری شده به کارخانه یا مناطق مسکونی اطراف باز میگردد. به طور کلی، ارتفاع لوله اگزوز باید کمتر از 15 متر نباشد و اگر ساختمانهای مرتفع در منطقه اطراف وجود دارد، باید به طور مناسب افزایش یابد. در عین حال، بهتر است یک دستگاه نظارت آنلاین روی لوله اگزوز نصب شود تا غلظت گازهای منتشر شده را در زمان واقعی نظارت کند. در صورت تجاوز از استاندارد، میتوان مشکلات را تشخیص داد و تجهیزات را به موقع تنظیم کرد.
به طور کلی، طراحی تصفیه بو در کارخانههای فاضلاب یک "پروژه سیستماتیک" است، از تحقیقات و آزمایشهای اولیه، تا سیستمهای جمعآوری، و تا انتخاب فناوریهای تصفیه، هر مرحله باید بر اساس وضعیت واقعی باشد و نمیتواند به سادگی برنامههای دیگران را کپی کند. تنها با در نظر گرفتن هر جزئیات میتوانیم واقعاً مشکل تصفیه خانههای فاضلاب "بدبو" را حل کنیم، که نه تنها میتواند فاضلاب را بدون تأثیر بر محیط اطراف تصفیه کند، بلکه به "استانداردهای زیست محیطی و هماهنگی محله" نیز دست یابد. خوانده شده 241